بسم الله الرحمن الرحیم
اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا عبده و رسوله، اشهد ان علی ولی الله
شهادت می دهم که خدایی نیست جز خدای یکتا، شهادت می دهم که محمد بنده و فرستاده خدا و شهادت می دهم که علی ولی خدا و جانشین پیامبر است.
با سلام و درود به روان پاک شهدا از صدر اسلام تا کربلای خونین ایران
خجالت می کشم که خودم را در جمع شهدا بدانم و تذکری بدهم ولی به حکم وظیفه شرعی که هر انسان متعهد باید وصیت نامه بنویسد چند سطری وصیت می نویسم.
مادرم و خواهرم، خودتان می دانید که دنیا محل گذر و فانی است و خدا دنیا را محل آزمایش ما انسانها قرار داده است و ما را می آزماید و اکنون مادر عزیز وقت آزمایش ما رسیده که به ندای "هل من ناصر" حسین زمان جواب دهیم. مادرم شاید بر من خرده بگیری که تو را تنها گذاشته و به جبهه آمدم ولی مادر دیگر نمی توانستم ببینم که زالو صفتان از هر طرف قصد هجوم به اسلام را دارند همان اسلامی که پیامبر برای آن زحمت های زیادی کشید و امام حسین برای زنده ماندن اسلام در کربلا جان خویش را فدا کرد. مادرم بعد از 1500 سال فرزندی از ثلاله پاک پیامبر پرچم خونین کربلا را بدست گرفته و همان ندای "هل من ناصر" حسین را فریاد می کند و بر ماست که یاریش کنیم و نگذاریم خون امام حسین علیه السلام و شهدای گلگون کفن پایمال شود. می دانم که غم از دست دادن فرزند برایت سخت است ولی از تو می پرسم آیا غم از دست دادن امام حسین برای زینب سخت نبود؟ می دانم که فرزند خوبی برایت نبودم ولی مرا ببخش و برایم دعا کن که خدا از گناهان من بگذرد.
اما ای امت حزب الله شما را به خون شهداء قسم می دهم که از اسلام و رهبر و روحانیت و دست آوردهای آن حمایت کنید و نگذارید بار دیگر خاکستر ذلت بر چهره مسلمانان بنشیند. به نماز مخصوصا نماز جمعه و جماعات اهمیت دهید. امام را تنها نگذارید. مساجد را پر کنید که ما هر چه داریم از مساجد است و سعی کنید همیشه در صحنه باشید. بر برادران و هم سن و سالان عزیز است هر چند کلمه ای را که یاد می گیرید با تعهد به آن عمل کنید تا مشت محکمی بر دهان یاوه گویان زده باشید.
و تو ای مادرم نماز و روزه های من را بجای بیاور و هر چه پول در بانک دارم به کسی بده و برای من نماز و روزه واجب من را بجای آورد.
اگر من شهید شدم من را در قبرستان کهن آباد پهلوی قبر شهید خسرو عرب آباد دفن نمائید.
اللهم وفقنا لما یحب و ترضی و احینا یا ربنا سعیدا و توفنا شهیدا
و السلام علی من التبع الهدی
یعقوب عربعامری
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر امام امت رهبر مستضعفان جهان حضرت آیت الله الامام خمینی مد ظله العالی و سلام بر رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه کفر جهانی.
اینجانب رضا عرب عامری فرزند محمد ابراهیم شماره شناسنامه 22 صادره گرمسار تاریخ تولد 1322 در کمال صحت و سلامتی و آگاهی از وقوع هر گونه حادثه در تاریخ 7/1/61 عازم جبهه جنگ اسلام بر علیه کفر صدامی میباشم لازم دانسته نصایحی چند با اعضاء خانواده ام می نمایم.
اکنون که جوانان ما گروه گروه به جبهه می روند و شهید می شوند احساس می کنم اسلام به خون بیشتری نیاز دارد و اسلام در جبهه هایش کمک می خواهد.
امام حسین اگر در روز عاشورا می فرمود: هل من ناصر ینصرونی کسی نبود بگوید لبیک امروز جوانان، پیران، زنان ایران می گویند لبیک و من هم لبیک گویان بسویت بطواف حرمت آمدم و اگر لیاقت داشتم و خدا دوستم داشت با کفر می جنگم و آنها را نابود می کنم. اگر در این راه شهید شدم آگاهانه بوده کسی اجبارم نکرده. افتخار می کنم که در راه خدا بخاطر خدا، بخاطر اسلام، بخاطر حفظ اسلام، بخاطر لبیک به هل من ناصر ینصرونی امام حسین بوده و بارها می گفتم خدایا از عمر ما بکاه و به عمر امام عزیزمان بیفزا. امام عزیز خمینی بزرگ تو تنها نیستی ما یاور توئیم و دوستدار تو.
تو ای پدر و مادر: خیلی عذر می خواهم که نتوانستم در پیری عصای دست شما باشم ولی چون بمهمانی خدا میرفتم ترجیح دادم دعوت حق را بپذیرم امیدوارم بتوانم شما را در کنار حوض کوثر ملاقات کنم.
شما ای فرزندان من (فاطمه، راضیه، سمیه) امیدوارم بعد از من فاطمه وار، راضیه وار، سمیه وار در راه اسلام عزیز قدم برداشته دقیقه ای از ذکر خدا غافل نباشید و پدر خود را نزد امام زمان و شهدای اسلام روسفید کنید و رسالت زینبی خود را بگوش یزیدیان زمان رسانده آنها را حرکت دهید. برای من زیاد گریه نکنید. فاطمه، راضیه، سمیه، بر مزار من صحبت کنید پیام بفرستید تا آنهائیکه هنوز اسلام راستین را باور ندارند ، آگاه شوند بدانند که اسلام صاحب دارد صاحبش امام زمان است.
نائبش امام خمینی است کسی حق ندارد بچه های مرا بعنوان یتیم نگاه کند امام حسین صاحب الزمان مهدی موعود حافظ آنهاست آنها اسلام دارند، رهبر دارند، خدا دارند، صاحب دارند.
ای همسر من: بعد از من سعی کن با بچه هایم با عطوفت و مهربانی رفتار کنی. مگذار طعم بی پدری را احساس کنند بعد از من وظیفه ات سنگین است باید هم پدر باشی هم مادر باشی تا خلاء مرا پر کنی و بدانید که خدا رزق و روزی می دهد. توکل به خدای بزرگ بنما و از او یاری بخواه رسالت زینب وار داشته باش پیام خون مرا با صحبت در جلسه زنان به گوش آنها برسان بگو دلسوزی نکنید ما خدا داتو ای تو ای برادر راهت راه انبیاء است. وارث پیغمبر هستی تا می توانی روشنگری کن کارت تعلیمات و پرورش انسانی است دین خدا و حکومت الله را تبلیغ کن خدای با تو است.
ای مسئولین بالای آموزش و پرورش: چشم امید رجائی و باهنر با شما است خوابتان نبرد وظیفه سنگین دارید. بداد تربیت معلم برسید کمتر حرف بزنید بیشتر عمل کنید روی انتخاب توجه بیشتری بکنید. مسئولین مراکز تربیت معلم و مدرسین و کادر اجرائی مراکز را کنترل کنید وظیفه ما سنگین است شما را بخدا بیشتر توجه کنید. روز حرکتم بقرآن مراجعه کردم این آیات از سوره حجر آمد: بندگان مرا از حکایت فرشتگان مهمانان ابراهیم آگاه ساز و بگو چون آن مهمانان بر ابراهیم وارد شدند بر او سلام دادند ابراهیم ممضطرب شده گفت من از این که شما بدون اذن و بی موقع بر من درآمدید بیمناکم. فرشتگان گفتند هیچ مترس که ما آمدیم تو را بفرزندی دانا از جانب خدا بشارت دهیم ابراهیم گفت آیا مرا در این سن پیری مژده فرزند میدهی نشانه این مژده چیست؟ گفتند ما ترا به حق بشارت دادیم و تو هرگز از لطف خدا غافل مباش : سوره حجر آیه 51-55
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
رضا عرب عامری
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
از عمر ما بکاه و بعمر او بیفزا
من ستوانیار سوم عطاء الله ریاضی وصیت می کنم که اگر سعادت و افتخار شهادت پیدا کردم کسی برای من ناراحت نباشد. این یک نوع وظیفه است که ما مسلمانان داریم که اگر بیگانه ای به کشور اسلامی ما خواست تجاوز کند جلوی آنها بایستیم و با آنها بجنگیم. من که حالا مدت 96 ماه است که در منطقه جنگی هستم و با بعثی های عراقی مشغول مصاف می باشم و می جنگم افتخار می کنم که جنگیده ام و شهید شدم و من از شما فامیل ها و بستگان نزدیک خواهش می کنم بعد از شهادت من به خانواده و بچه های من محبت زیادی بکنید چون که آنها احتیاج به محبت دارند. خداوند سایه امام خمینی را از سر ما مسلمانان کم نکند که بتوانیم انقلاب را به تمام دنیا صادر کنیم. خداوند نگهدار همگی شماها باشد. من فقط از شما خواهش می کنم کسی برای من گریه نکند و جنازه من را در کهن آباد گرمسار دفن کنید.
خداحافظ
به امید پیروزی نهائی 3/9/1366
والسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
"ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیا الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون"
اینجانب حسن لهردی فرزند کربلائی حمزه لهردی اگر از من بپرسید برای چه به جبهه می روی برای اینکه دین خود را به خدا و شهدا ادا کرده باشم چون که این همه جوانان مثل ما آرزوها داشتند و به جبهه رفتند و شهید شدند و ما هم باید راه آنان را ادامه دهیم و مبادا که ما به راه انحراف کشیده شویم. بله منحرف شدن از راه راست به راه چپ یعنی خیانت کردن به 80 هزار شهید یا پایمال کردن خون آنها. پس من از خانواده ام مخصوصا برادرم حسین می خواهم که به راه کج منحرف نشود. دیگر عرضی ندارم بجز سلامتی همه شما. جای دفن من اگر چیزی داشتم در قبرستان کهن آباد باشد.